وقت آن است که دوباره استعدادها را مرور کنید. استعدادها ممکن است هنری یا فنی ، ذهنی یا جسمی ، شخصی یا اجتماعی باشند. شما می توانید یک درونگرا با استعداد یا یک برون گرا با استعداد باشید. استعدادهای شما نیازی به سودآور ، مفید یا متعارف ندارند ، بلکه همیشه خود شما خواهند بود ، بخشی از آنچه شما را به درونگرا تبدیل می کند یادگیری جستجوی استعدادهای خود در مکانهای مناسب و ایجاد آن استعدادها در مهارتها و تواناییها ممکن است کارهایی را به دنبال داشته باشد ، اما انجام خلاقانه در این کار به شما امکان می دهد تا تواناییهای طبیعی خود را کشف کرده و استعدادهای ذاتی خود را بیابید.برای مدتهای مدید، احساس میکردم که استعداد هیچ کار خاصی را ندارم. البته که میدانستم به خواندن و خصوصا نوشتن علاقه دارم، فقط اعتماد به نفس کافی را نسبت به توانایی خود نداشتم. بعدها فهمیدم که نه فقط استعدادها و مهارتهای خاصی دارم، بلکه در آنها نسبتا خوب هستم.چیزی که لازم داشتم این بود؛ کشف استعداد و مهارتهای منحصر به فردی که از داشتنشان بیخبر بود.
مهارتها بر دو نوع هستند
شاید از قبل بدانید که مهارتها دو نوع هستند: مهارتهای سخت و نرم. وقتی کسی به شما میگوید که یک شنوندهٔ عالی هستید، شما به استادی در مهارت نرم شنیدن رسیدهاید. مهارتهای نرم را نمیتوان لمس کرد یا دید. مهارتهای سخت آنهاییاند که قابل لمس یا مشاهده هستند. شما آنها را میتوانید ببینید. برخلاف گوش کردن که قابل مشاهده نیست. مثلا وقتی کسی خیلی خوب تنیس بازی میکند، مهارت او به خوبی قابل مشاهده است.
برای یافتن مهارتهای نرم
قبل از اینکه از این راهکارها استفاده کنید و مهارتهای نرم را پیدا کنید، باید بدانید که مهارتها و ویژگیها بین آدمهای مختلف متفاوتند.
درون گرایی
مهربانی
واقعگرایی
قبل از اینکه به هر کدام از این توصیهها عمل کنید باید بدانید که استعداد و مهارت دو امر متفاوت هستند. شما با کشف استعداد هایتان راههای میانبر رسیدن به موفقیت را پیدا میکنید اما با بهبود مهارتهایتان میتوانید حتی در عرصههایی که استعداد خارقالعادهای ندارید هم موفق شوید. بعضی چیزها درون شما تثبیت شدهاند و بخشی از شما هستند. اما مهارتها فرق دارند. آنها چیزهایی هستند که شما میتوانید بهبود دهید و بدون تغییر شخصیت تان آنها را بهتر کنید، چیزهایی شبیه معاشرت، مهارتهای تحلیلی، و ارتباطسازی. اگر دیگران همیشه از مهربانیتان میگویند، این یک ویژگی شخصیتی است و نه یک مهارت. ویژگیهای شخصیتی فاکتورهایی موثر هستند؛ اما چیزی نیستند که بشود با آنها یک حرفهٔ خوب ساخت.
ارزیابی کردن
گاهی در شروع یک شغل جدید، باید ارزیابی شویم. این نوع ارزیابیها طراحی شدهاند تا شخصیت کاری ما را به کارفرمای جدیدمان بشناسانند. اگر بعدها آن ارزیابی را بخوانید، درسهای زیادی خواهید گرفت. شاید همه عمرتان از دیگران شنیده باشید که مهارت تشویق، قانعسازی و تاثیرگذاری بر دیگران را دارید؛ اما هرگز آن را جدی نگرفته باشید. که در چه مهارتهای نرمی خوب هستید و آن را مال خودتان کنید، میتوانید آنها را با مهارتهای سختتان در هم آمیزید؛ مثلا قدرت تاثیرگذاری و قانعسازی میتواند با مهارت سختی مثل نویسندگی ترکیب شود
نگاه به درون را متوقف کنید
به درون خود نگریستن کمک میکند به خودآگاهی برسید، و خودتان را بهتر بشناسید. اما وقتی مهارت خود را نمیشناسید، دروننگری هیچ کمکی نمیکند. نگاه به درون را متوقف کنید بیشترین وقت خود را با چه کسانی میگذرانید؟ از آنهایی که با درون و بیرون شما آشنا هستند بپرسید «من در چه چیزی مهارت دارم؟» درست مثل نویسندهها که در یافتن اشکالات کار خود ضعف دارند و از این رو از ویراستار کمک میگیرند،
جوابهایی که به دنبالشان هستید احتمالا جلوی شما قرار دارند در واقع نگاهی به عقب بود. گزارشهای ارزیابی زمانی توسط خود فرد پذیرفته میشوند که حقیقتی در مورد او را به خودش یادآوری میکنند. به سراغ ارزیابیهای قدیمی، نامهها، ایمیلها، گزارشهای بازخوردی، و حتی گزارش کارهای دوره دانشگاه و دبیرستان بروید. مهارتهای انسان معمولا جایی نمیروند، آنها با تمرین قویتر میشوند. پس از نگاه به عقب نترسید و برای کشف استعداد ها تلاش کنید.
شاید یک پروژه کاری باشد یا چیزی در زندگی شخصیتان. تصور کنید که مسئولیت کل آن به شما سپرده شده باشد. چه مراحلی باید طی شود: فازهای ایدهپردازی، طرحریزی، کنار هم چیدن اجزا، کار روی آنها، اجرای طرح، سنجش نتایج. به کدام بخش پروژه بیشتر اهمیت میدهید؟ با کدام بخش آن راحتتر هستید؟ کدام یک آسانتر است؟ به کدام گرایش بیشتری دارید؟ اینها چیزهایی هستند که با مهارتهای شما همخوانی دارند و به طور طبیعی شما را جذب میکنند.
عاشق طرحریزی مسیر اجرای پروژه باشید. میتوانید مشکلات اولیه پروژه را حل کنید. میتوانید نقشه ذهنی درست کنید و برای پروژه یک چهارچوب بسازید. این به مهارتهای تحلیلی، سازماندهی، و حل مساله در شما اشاره میکند. حالا نقطه قوت خود را میدانید. پس بیایید فرض اولیه را تغییر دهیم و کار را کاری گروهی تصور کنیم که شما فقط بخشی از آن را بر عهده دارید. به طور طبیعی چه نقشی برای خود در نظر میگیرید؟
شاید بعضی افراد به طور طبیعی نقش برنامهریز را انتخاب کنند. یا برخی دیگر نقش رهبر گروه را. چه مجموعه مهارتهایی برای عهدهگیری این نقشها نیاز است؟
آنچه به صورت طبیعی برای شما کشف میشود شاید برای دیگران طبیعی رخ ندهد. برای مثال، من دوستی دارم که میتواند با هر کسی رفاقت برقرار کند اما این چیزی نیست که او با تمرین و تلاش به دست آورده باشد، از زمانی که به خاطر دارم اینطور بوده. اما بر خلاف او، من هرگز آنگونه نبودهام و دوستان کمتری دارم. پس لحظهای مکث کنید و به این بیندیشید: چه چیزی است که شما به راحتی انجام میدهید و دیگران به این راحتی از پس آن بر نمیآیند.
مهارت سخت راحتتر کشف میشوند. در چه مهارت سختی خوب هستید؟ بازیگری؟ صنعتگری؟ سخنرانی؟ جواب را یافتید به پشت پرده نگاه کرده تا دریابید که چه مهارت سختی قرار دارد.میتوانید به کشف استعداد و مهارتهایتان کمک کرده در گیتارنوازی خیلی خوب هستید. دقت یکی از مهارتهای نرمی است که برای نوازندگی گیتار مورد نیاز است، همینطور هم تمرکز و قدرت گوش سپردن به صداها.
ارتباطسازی با دیگران، خوانندگی، ریاضیات، خیاطی، نقاشی. اما بعضی مواقع، ما با موانع ذهنی مواجه میشویم که قدرت اندیشیدن به مهارتها را از ما میگیرند. پس با این چند ترفند میکوشیم از این موانع بگذریم
با دوستان و خانواده خود صحبت کنید.
یکی از بهترین راه ها برای تشخیص اینکه استعدادهای پنهان شما ممکن است چیست ، صحبت با افرادی است که شما را به بهترین وجه می شناسند. ما تمایل داریم که مهارتهای خود را جستجو کنیم و تواناییهای خود را بپوشانیم ، غالباً در مورد آنچه ما را بزرگ می کند ، از دست نمی رود. اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید که دوستان و خانواده دارید که به شما اهمیت می دهند ، از اظهارنظر آنها خجالتی نخواهند شد.
هرچیزی را که قبلا نمیدانید کشف کنید
کسی چه میداند، شاید شما بتوانید بهترین حصیرباف دنیا باشید. اما تا وقتی آن را امتحان نکنید، هرگز نخواهید دانست که آیا چنین مهارتی دارید یا خیر. پس بهترین کار این است که به فعالیتها و مهارتهای مختلف روی بیاورید تا ببینید که آیا انجامشان برایتان لذتی دارد یا خیر. اگر از کاری لذت بردید، اما هنوز در آن خبره نبودید جای نگرانی ندارد. همیشه میتوانید بهتر شوید.
اگر بلافاصله دوستش نداشتید، کنار نروید
آدم میخواهد کاری را بکند که در آن خوب است. و آدم در کاری خوب میشود که به آن بپردازد و تمرین داشته باشد. پس اگر بلافاصله عاشق کار جدید نشدید، از آن کناره نگیرید. ابتدا به خود کمی زمان بدهید، تمرین کنید، بهتر شوید، و انجامش را به عادت تبدیل کنید. برنامهریزی کنید و حضور پیدا کنید. هرگز با جا زدن از کاری کناره نگیرید. و سپس اگر نسبت به انجام آن حس خوب و طبیعی پیدا نکردید، حتی بعد از اندکی پیشرفت، آن وقت میشود حکم داد که آن کار مناسب شما نیست.
نقاط قوت و ضعف خود را در مورد امکانات استعدادیابی جستجو کنید.
یک راه برای فکر کردن در مورد استعداد ، فکر کردن در مورد برخی توانایی های پیش از تولد برای انجام کاری است تا این کار ساده شود. راه دیگر برای فکر کردن در مورد آن ، فکر کردن در مورد استعداد به عنوان توانایی غلبه بر برخی موانع است. آیا کور ویلی جانسون به دلیل نابینایی ، نوازنده گیتار با استعدادی تری بود؟ آیا جیمز ارل جونز بازیگر بهتری برای لکنت زبان بود؟ آیا مایکل جردن بازیکن برتر توپ به دلیل برکناری از تیم بود؟
اجازه ندهید کاستی ها یا چالش های درک شده شما را از تلاش برای چیزهای جدید و ایجاد استعداد باز دارد. به مواردی نگاه کنید که ممکن است شخص دیگری آن را به عنوان چالش هایی در شخصیت شما یا توانایی شما تشخیص دهد. اگر فردی خجالتی هستید ،
عاشق انجام چه کاری هستید؟
بنابراین به کارهایی نگاه کنید که از قبل دوستشان دارید:
به نوشتن علاقه دارید، شاید نویسنده خوبی هم هستید (یا میتوانید باشید). همیشه به ساختن چیزها علاقه داشتهاید، شاید واقعا در این کار خوب هستید.همیشه به گفتگو و بحث با دیگران علاقه داشتهاید، شاید در مباحثه و مدیریت آن هم خوب باشید.
چه زمانی طبیعیترین احساس را داشتید؟
به زمانهایی در گذشته فکر کنید که بیشترین احساس رضایت را داشتهاید. زمانی که کاری بسیار جذاب را بر عهده داشتهاید که شما را سر ذوق و شوق میآورده است. آن کار چه بوده است؟ ما بیشترین لذت را در زمان انجام کارهایی داریم که در انجام آنها ماهر هستیم. آن مواقع است که در منطقه امن خود هستیم.
قدرت کشف استعداد و مهارتها
دانایی قدرت است و کشف استعداد و دانستن مهارتها شما را بیش از پیش قادر میکند تا یک دوره حرفهای عالی را برای خود رقم بزنید و کارهای معنادار بکنید. نقاط خالی در دنیا وجود دارند که فقط شما و مهارتهای خاص تان قادر به پر کردن آنها هستید. و وقتی آن نقاط را بیابید، و با مهارتهایتان در دنیا تغییرات مثبت ایجاد کنید، غیرقابل مهار خواهید بود. فقط میماند
دریابید که چه چیزی طول می کشد و ببینید چه چیزی را بدست آورده اید اگر هرگز امتحان نکنید ، هرگز نمی دانید. شما نمی خواهید یک استعداد پیدا کنید بدون اینکه امتحان کنید. شما فقط می توانید توانایی ها ، مهارت ها و استعدادهای طبیعی خود را در هنگام آزمایش مهارت های خود پیدا کنید و به طور فعال به دنبال تجربیات جدید باشید. با موانع روبرو شوید و به دنبال چالش های خود باشید تا ببینید، اگر دوست دارید آواز بخوانید ، آن استعداد را پرورش دهید. اگر عاشق ورزش با دوستان خود هستید ، روی یکی از افراد متمرکز شوید تا واقعاً برتری داشته باشید.
استعدادهای طبیعی همان چیزی است که مردم کشف می کنند که دوست دارند و به علاوه فراوانی در یادگیری و تمرین دارند. استعدادهای زیادی هدر می رود زیرا مردم اصرار دارند كه هیچ كدام را ندارند و در انجام تمایل قلبی خود عمل نمی كنند. کلمات "من هرگز نمی توانستم چنین کاری کنم" فرصتی بسیاری برای انجام چنین کاری را با تلاش و تمرین از بین برد. بنابراین ، پاسخ این است: فرض نکنید که شما هیچ استعدادی "طبیعی" ندارید ، فرض کنید که می توانید هر کاری را که به ذهن خود خطور می کنید انجام دهید و آماده اید که تلاش کنید. کلاس های خود را انجام دهید ، به یک باشگاه بپیوندید ، مربی دریافت کنید ، هم اکنون شروع کنید.
با چیزی شروع کنید که مورد علاقه شماست. به عنوان مثال ، اگر موسیقی را دوست دارید ، ممکن است علاقه مند به خوانندگی ، تئاتر یا یادگیری یک ساز باشید. اگر هنر را دوست دارید ، شاید به نقاشی ، طراحی یا حتی مجسمه سازی علاقه مند شوید. اگر غذا را دوست دارید ، می توانید پخت و پز را بپزید. چند کلاس در یک کالج یا مرکز اجتماع بگذرانید و آنچه را که واقعاً لذت می برید
نکته
هرگز تسلیم نشوید ، حتی اگر شکست بخورید!
سه درجه سانتیگراد در زندگی ..... برای ایجاد "تغییر" در "انتخاب" ، "شانس" را انتخاب کنید تا "تغییر" در زندگی خود ایجاد کنید.
سعی کنید کارهای مختلفی انجام دهید و در مورد بسیاری دیگر مطالعه کنید. اگر چیزی طنین انداز نیست ، حرکت کنید. اگر این کار را کرد ، عمیق تر آن را کشف کنید.
همیشه فکر نکنید که یک استعداد همیشه آواز خواندن است ، می رقصید یا چیزی را که دوستانتان دارند ، اما می تواند دیگران را دلگرم کند. هر استعدادی بی نظیر است و باید از داشتن آن سپاسگزار باشید.
وقتی احساس می کنید در حال از دست دادن هستید ، قدمی به عقب بردارید و به خودتان نگاهی بیندازید. درست کار کردی؟ باید فضایی برای توسعه وجود داشته باشد! همیشه وجود دارد!
انگیزه برای حفظ اشتیاق به استعداد خود برای موفقیت در شکوفایی مهم است.
وقتی استعدادی دارید که به اندازه دیگران خوب نیست ، خود را با آنها مقایسه نکنید. به آنچه که دارند فکر نکنید ، در مورد آنچه دارید فکر کنید!
https://www.wikihow.com